بیت عنکبوت. خانه عنکبوت. پردۀ عنکبوت. کارتنک. کاره. (یادداشت مؤلف). تاری که عنکبوت تند: بأسش چون نسج عنکبوت کند روی جوشن خرپشته را و درع مزور. منوچهری. تا حصن تو نسج عنکبوت است اوهن چه که احسن البیوت است. جمال الدین اصفهانی. ، کنایه از هر چیز سست و بی ثبات و قوام. رجوع به نسج العنکبوت شود
بیت عنکبوت. خانه عنکبوت. پردۀ عنکبوت. کارتنک. کاره. (یادداشت مؤلف). تاری که عنکبوت تند: بأسش چون نسج عنکبوت کند روی جوشن خرپشته را و درع مزور. منوچهری. تا حصن تو نسج عنکبوت است اوهن چه که احسن البیوت است. جمال الدین اصفهانی. ، کنایه از هر چیز سست و بی ثبات و قوام. رجوع به نسج العنکبوت شود